عشقانه ها سایت تفریحی فرهنگی مذهبی دانلود و...
| ||
|
تو ای تجلی سبز ظهور خواهی کرد به جام لاله، شرابا طهورا خواهی کرد تو قلب سوته دلان را به هم کنی نزدیک به یک اشاره که از راه دور خواهی کرد دلم شکیب ندارد ولی یقین دارم تو سنگ را به نگاهی صبور خواهی کرد صفای خیمه سبزت کجا، بهشت کجا بهشت را تو سرای سرور خواهی کرد نشست منتظر رجعت ستاره صبح قسم به کعبه که روزی ظهور خواهی کرد نظرات شما عزیزان: شعله
![]() ساعت18:08---3 دی 1391
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاریست چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست چگونه جای تو در جان زندگی سبز است هنوز پنجره باز است تو از بلندی ایوان به باغ می نگری درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند تمام گنجشکان که درنبودن تو مرا به باد ملامت گرفته اند ترا به نام صدا می کنند هنوز نقش ترا از فراز گنبد کاج کنار باغچه زیر درخت ها لب حوض درون آینه پاک آب می نگرند تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است طنین شعر تو مگاه تو درترانه من تو نیستی که بیبنی چگونه می گردد نسیم روح تو در باغ بی جوانه من چه نیمه شب ها کز پاره های ابر سپید به روی لوح سپهر ترا چنانکه دلم خواسته است ساخته ام چه نیمه شب ها وقتی که ابر بازیگر هزار چهره به هر لحظه می کند تصویر به چشم همزدنی میان آن همه صورت ترا شناخته ام به خواب می ماند تنها به خواب می ماند چراغ آینه دیوار بی تو غمگینند تو نیستی که ببینی چگونه با دیوار به مهربانی یک دوست از تو می گویم تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار جواب می شنوم تو نیستی که ببینی چگونه دور از تو به روی هرچه درین خانه ست غبار سربی اندوه بال گسترده است تو نیستی که ببینی دل رمیده من بجز تو یاد همه چیز را رهاکرده است غروب های غریب در این رواق نیاز پرنده سکوت و غمگین ستاره بیمار است دو چشم خسته من در این امید عبث دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است تو نیستی که ببینی...
یه روز با کســــی که خیلی دوسش داشـــتــم درد و دل میکردم
گفــت : از هــمه خســـته شــدم گفتــم:حــتی من؟؟!! بر گشــت نگاهــــی کرد و گفـــت: به جا نمی آورم؟شما. |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |